جدول جو
جدول جو

معنی آل طاهر - جستجوی لغت در جدول جو

آل طاهر(لِ هَِ)
طاهریان. نام سلسله ای از امرای خراسان از اولاد طاهر بن حسین بن مصعب، ملقب بذوالیمینین. این دودۀ ایرانی از205 تا 259 ه. ق. در خراسان استقلال داشته اند. طاهر ذوالیمینین سرسلسلۀ آنان، سردار مشهور عباسیان (که در قصیده ای معروف، بایرانی بودن خویش می بالد) از جانب مأمون به سال 205 بحکومت منصوب گردید و پس از یک سال و نیم دعوی استقلال کرده و در روز جمعه ای از جمادی الاّخرۀ سال 207 در نیشابور نام مأمون از خطبه بینداخت. پس از او پسرش طلحه به همین سال بجای پدر نشست و چند نوبت با حمزه بن عبدالله خارجی حرب کرد و سرانجام به سال 213 درگذشت. بعد از او برادرش عبدالله بن طاهر فرمانروائی خراسان و کرمان یافت و با بابک خرم دین مصاف داده او را بشکست و نیز مازیار بن قارن حکمران طبرستان را مغلوب و دستگیر کرده نزد مأمون خلیفه فرستاد و در سال 230 فرمان یافت. سپس امارت خراسان بابوطیب طاهر بن عبدالله رسید و او مدت 18 سال حکم راند و در 248 وفات کرد. و محمد بن طاهر جای پدر گرفت و عاقبت در 259 یعقوب لیث صفاری این خاندان را برانداخت
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آل طه
تصویر آل طه
کنایه از آل رسول
فرهنگ فارسی عمید
(طَ حَ)
ابن طاهر ذوالیمینین بن حسین بن مصعب بن زریق. دومین امیر از آل طاهر و حکمران خراسان از سال 207 تا سال 213 هجری قمری طلحه به روزگارپدر حکومت سیستان داشت بدین تعبیر که طاهر پس از عزل محمد بن الحضین القوسی از حکومت سیستان بسال 206 هجری قمری سیستان پسر خویش را داد، طلحه بن طاهر و طلحه الیاس بن اسد را اینجا فرستاد. چون طاهر بن الحسین به خراسان مأمون را خلع کرد اندر خطبۀ روز آدینه در سال دویست و هفت و همان شب به فجا بمرد طلحه از جانب مأمون به حکومت خراسان رسید و الیاس بن اسد را به حکومت سیستان فرستاد. پس از آن طلحه سیستان معدل بن الحضین القوسی برادر محمد بن الحضین را داد به خلافت برادر وی محمد و چون مردمان با الیاس ساخته تر بودند الیاس مردمان را بر معدل بن الحضین شوریده گونه همی داشت و محمد بن الحضین بر خوارج روی گرفت و بدیشان تقویت جست و بیرون شد و از حمزه سپاه خواست... و خوارج با او یکجا و او با ایشان همی بودند و همه سواد سیستان او داشت، همیشه با خوارج ساخته بود و او را هیچ نیازردندی و طلحه سیستان محمد بن الاحوص را داد و پس از وی حکومت آنجا را به محمد بن شیب واگذارد و پس از وی محمد بن اسحاق بن سمره را عامل سیستان کرد و او یعنی محمد بن اسحاق محمد بن یزید را به خلیفتی خویش به سیستان فرستاد و خود نیز بر اثر وی بیامد. چون در این هنگام مردی از عیاران سیستان به بست بیرون شده بود، محمد بن اسحاق به حرب آن عیار بیرون رفت و در همین اوان طلحه حسن بن علی سیاری را عمل سیستان داد و پس از وی احمد بن خالد را به حکومت سیستان فرستاد و احمد بن خالد ’محمد بن اسماعیل الذهلی را به سیستان فرستاد و روز چهارشنبه هفت روز مانده از ربیعالاّخر سنۀ ثلث عشر و مائتی (213 هجری قمری) اندرآمد (به سیستان) و بر اثر وی احمد بن طاهر اندرآمد اندر ماه جمادی الاولی این سال، چون خواست کی به شهر اندرآید فوجی از یاران حمزۀ خارجی به تاختن او آمدند و او را اندر شهر نگذاشتند و حربی سخت کردند و احمد بن خالد به هزیمت باز خراسان شد. و حمزه الخارجی روز آدینه دوازده روز گذشته از جمادی الاّخرۀ سنۀ ثلث عشر و مائتی سهیش (؟) فرمان یافت...’. از آنچه گفته شد معلوم گردید که واقعۀ مهم امارت طلحه جنگهای اوست با حمزه بن عبداﷲ خارجی یا حمزۀ آذرک شاری. اندکی پس از این جنگها و فیروزی طلحه روز یکشنبه چهار روز باقی مانده از ربیعالاوّل سنۀ ثلث عشر و مائتی فرمان یافت. صاحب حبیب السیر در ذکر طلحه بن طاهر گوید: در شهور سنۀ تسع و مأتین بموجب فرمان مأمون در ولایت خراسان بر سریر حکومت نشست و در زمان ایالت او حمزه نامی در سیستان خروج کرده طلحه بجانب او لشکر کشید و حمزه را مغلوب گردانید و به خراسان بازگردید و در سنۀ ثلاث عشر و مأتین طلحه وفات یافت و پسرش علی (؟) قایم مقام پدر شد
لغت نامه دهخدا
مار دیو، عجوزه –زن بسیار زشت
فرهنگ گویش مازندرانی